جدول جو
جدول جو

معنی عمر واشی - جستجوی لغت در جدول جو

عمر واشی
(عُ مَ رِ)
ابن اسحاق واشی، مکنی به ابوجعفر. از بزرگان لاهور بوده است و نام او در این لغت نامه ’جعفر بن اسحاق...’ ذکر شده، اما عوفی آن را ’عمر بن اسحاق...’ ضبط کرده و اشعاری از او در لباب الالباب نقل کرده است. رجوع به ’ابوجعفر واشی’ و لباب الالباب عوفی ج 1 صص 284- 286 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ مَ رِ)
ابن سهلان ساوی. ملقب به سراج الدین. فیلسوف ایرانی در قرن ششم هجری. ولی در الاعلام زرکلی سال درگذشت او حدود 450 ه. ق. ذکر شده است. رجوع به ابن سهلان و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 206، تاریخ حکماء الاسلام ص 132 و معجم المطبوعات ص 123
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ)
ابن احمد بن ابی بکر رازی شافعی. فقیه بود و تا سال 707 ه. ق. در قید حیات بوده است. او راست: جامعالفتاوی فی اقوال الائمه الاربعه. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 273)
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ شِ)
ابن محمد بن محمد بن ابی الخیر محمد بن محمد بن عبدالله بن فهد قرشی هاشمی مکی. ملقب به نجم الدین ومشهور به ابن فهد. وی مورخ بود و بسال 812 ه. ق. در مکه تولد یافت و سفری به مصر و شام و بلاد دیگر کردو سرانجام بسال 885 ه. ق. در مکه درگذشت. او راست:1- اتحاف الوری باخبار ام القری. 2- بذل الجهد فیمن سمی بفهد و ابن الفهد. 3- اللباب فی الالقاب. 4- مشارق المنیره فی ذکر بنی ظهیره. (از الاعلام زرکلی از البرد الطالع ج 1 ص 512، و الضوء اللامع ج 6 ص 126)
لغت نامه دهخدا
(عُ رُ سِ)
موضعی است نزدیک واسط. (منتهی الارب). دیهی است در یک فرسخی واسط. (از تاریخ ابن اثیر ج 7 ص 135 و 137)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عطر پاشی
تصویر عطر پاشی
گلابپاشی بویه پاشی عمل عطر پاش عطر بیزی
فرهنگ لغت هوشیار